رفلکس های اسیدی ذهن یک بشر



روی سخنم با شورایی هست ک نه میشناسیم از چ شخصیت هایی تشکیل یافته، و نه اطلاعاتی از محل چنین ارگانی داریم . 

ب حمداله راه مبارزه با مردم را به خوبی پیدا کردید ، خیلی ها راضی ان بنزین رو به قیمت ۱۰ هزار تومن بزنن، ولی این اینترنت صاحب مرده وصل بشه . 

از حکومت عدل علی صحبت می کنید ، شما نگران امنیت کشور نیستید ، شما نگران حکومت خود، صندلی خود و جایگاه خود هستید ، شما دنبال پابرجا بودنه ریاست خود هستید، این هیچ ربطی ب امنیت کشور ندارد . 

شما الان در جایگاهی هستید ک به خوبی می دانید مردم شما را نمی خواهند، مردم از شما بیزارند، و این تصمیم خودخواهانه ی شما ، تنفر مردم را از شما به سطح بالا می رساند.

انگار برایتان هیچ ارزشی ندارد کسب و کار این مردم همیشه مطیع جنایات شما، الان در نبود اینترنت و ارتباط ، در چه وضع اقتصادی هست، تمام دخل و خرج و هزینه های تمامی اصناف مختل شده است. 

اگر حتی علی الان بر مسند کار بود، شخص امیرالمومنین، وقتی می دید مردم با این هجمه از حکومتش بیزارن، دست از حکومت بر می داشت و ادامه ی کار را بر نظر مردم رها می کرد.

نمیدانم و نمی تونم هضم کنم ب چه چشمی ب این مردم نگاه می کنید، اما این را می دانم چنان قدرتی را صاحب هستید ک حتی وزیر کشور، رییس جمهوری ک منتخب مردم هست، با صلابت و قاطعیت نمیتواند از برقراری ارتباط این اینترنت با مردم سخن بگوید .

 

ما کاری ب حکومت و ریاست شما نداریم، ی هم نیستیم و کاری ب آنچه در این مدت در این مملکت اتفاق افتاد نداریم ، اما اگر ذره ای ب حق الناس ایمان دارید ، ملت را از حداقل حق خود محروم نکنید، بیشتر از این مارا در منگنه نگذارید.

ملت ما از حداقل رفاه ممکنی که در دنیا مرسوم هست، محروم هست، اغلب قشر جامعه از خرید سرپناه برای عیال و خانواده ی خود، عاجز است ، هر روز خبر از ی های کلان شما یا همکاران شما، خون از رگ های این جامعه برچیده است . 

نمیدانم هدف چیست؟ شاید از این میترسید اگر اینترنت به راه افتد، ملت از صحنه هایی ک نشان از شرم ساری و خشونت شماست، و آنچه را که بر آنها گذشته ، منتشر کنند. ولی این را نیز میدانید که اولا، به راحتی میتوانید هر چیزی را که در داخل ایران و از داخل ایران ارسال می شود شناسایی کنید، دوم اینکه ملت از این وضع ب ستوه آمده اند و بالطبع کاری ب این مسایل ندارند.

هر که هستید و به هر چه ایمان دارید، و شما را به هر آنچه یا هر آنکه می پرستید ، قسم، این وضع را تمام کنید. ما از شما امنیت نخواستیم ، از طلا گشتن پشیمان گشته ایم ، مرحمت فرموده ما را مس کنید.

 

#شورای_امنیت_ملی

#امنیت_ملی

#اینترنت


خاطرات دوران بچگی و نوجوانی، شیرینی اون خاطرات از ذهن و روان هیچ کس قابل پاک شدن نیست. آدمایی که ازشون، تو اون برهه از زندگیم خاطرات خوبی دارم، مقدس هستن برای من، بی دلیل دوسشون دارم ، بی دلیل برای من معصوم ن، بی دلیل برای من قابل پرستشن،


مثل زبان مادری که خواستن و یادگرفتنش ، دست تو نیست، غریزیه، متاسفانه صبح بهم خبر دادن ، یکی از این عزیزان، رو از دست دادم. شاید اگر الان زنده بود و منو می دید ، نمی شناخت. ولی نمیدونم چرا، یه ابهت بزرگی پیش من دارن این سری آدما .


روحت شاد، زن عمو


#rip


ای کاش، یه کسی بیاد، یه مردی بیاد، برای همیشه ، شعار "مرگ بر" رو از تو دهن ایرانیا بکشه بیرون. ما یه فامیلی داریم، هر موقع میخوای یه نظری ازش بپرسی، بگی فلانی، فلان شخص چه جور آدمی هست؟ فارغ از اینکه طرف هر چی باشه، تکیه کلامش اینه، خاک تو سرش. یا مرگ بگیرتش .

این فرد، چنان تو فامیل، بی شخصیت و بی ارزش باور شده، حتی اگر صحبت های درست حسابی هم بکنه، ته دلم میگم ، این داره با دلش می جنگه، این حرفا مال این نیست . با اینکه، تقریبا 45 سالشه و دیگه سن و سالی هم ازش گذشته.

والا، دینمون اسلام که سهله، همان دین و مکتب الهی و نبوی اصیل هم باشه، یه سری کینه ورزی های منطق دودی رو نذاریم کنار، هیچ وجهه ای از ایران، در هیچ کجای دنیا درست نمیشه. از ظریف و امثال ظریف انتظار شک القمر نداشته باشید.


یه سری هم که نمیخوان، این چیزا درست بشه. خب، نونشون اینجوری تو روغنه.

به هر حال

بخورید، و بیاشامید

بیت المال است

بچاپید و قوزهایتان را باز کنید !


به بهانه ی پخش مجدد سریال یوسف از شبکه های استانی استان آذربایجان شرقی و اردبیل


Moztafa Zamani ‘ini güzel ve yakışıklı olması mı, yoksa tan Hz.Yusuf dizisindeki karakteri, masumiyeti, ciddiyeyi, şefkati, tevazusu… kısaca Şu anda tüm müslümanlarda olması gereken duruşu mu? Biz bu dizide öyle bir insan izledik ki, insanların isterlerse meleklerden daha üstün olabileceğini gösterdi. O başını eğdikçe yüceldi, tıp kı Allah’a secdenin en yüksek makam olması gibi, zorluklara sabrettikçe sevildi, köleliği kabul etti,ülkeye aziz oldu. İşte anlayanlar için alınması gereken birçok ders.




ازین مطلب زیبا بگذریم، که در وبلاگ یکی از کاربران ترکیه گذاشته شده بود.
یه نگاه فانتزی به این فیلم بندازیم بد نیست !



هر چی فکر می کنم، می بینم، همانطور که فرج الله سلحشور، با آنجلینا جولی، مشکل داره، منم با این آقای فرج اله سلحشور مشکل دارم.

 

خوشبختانه، طرف حساب هر دوی ما، زن هست !

باز هم سریال یوسف پیامبر، شروع شده و از شبکه های استانی آذربایجان شرقی ( به زبان ترکی آذربایجانی ) و اردبیل ( بزبان فارسی ) داره پخش میشه.

 

بیچاره زلیخا، حالا یه اشتباهی کرده عاشق شده، دستشم که از دنیا کوتاه :D، چرا اینقدر آبروی مرده رو می برید؟

حالا آخرشم اگر خوب بوده باشه !

 

خداییش، فرج جان، چقدر از خودت چاق کردی مطلب رو ؟ آب و تابشو زیاد کردی که بیننده، حسابی یه حسایی ازش تحریک بشه !

 

نکنه میخوای بگی، تو چرا حالا اعتراض می کنی؟ اونم الان ؟

خب، من از سال 88 دارم رو این مسئله فکر می کنم، هنوز ب جایی نرسیدم.

 

برادر من نخند ! پرت ذهنمه، دست خودم نیست.


نمیدونم، کجا، ولی یادم هست یه جا این جمله رو شنیده بودم،

اونایی که یه کاری رو بلدن انجامش میدن، اونایی که بلد نیستن تدریسش میکنن.




سیستم ریست پسورد و یا نوع پیشرفته ی آن، تکنولوژی جدیدی که به کار برده می شود، OTP یا همان One time password می باشد. کاربر، زمانیکه رمز عبور خود را فراموش می کند، درخواست ریست پسورد را در فرم لاگین پیج، ارسال می کند، در تمام سیستم ها، و سایت های به روز دنیا، از جمله جی میل، فیس بوک، یاهو و حتی نرم افزار های VOIP ، رمزی را به شماره موبایل کاربر، که در بدو ثبت نام در سایت،  معرفی کرده است، ارسال به یاد داشته باشید ! می شود.

رمزی، Generate شده که اغلب 4 تا 6 عددی می باشد، این رمز، OTP است و باید در عرض چند ثانیه وارد شود ، در غیر اینصورت Session به اصطلاح Terminate خواهد شد. یعنی، کارایی خود را از دست خواهد داد ( کاربر می بایست درخواست جدیدی را اجرا کند ).

این ارسال، از طرف سرور به کاربر، کاری معمول در تمام دنیا هست. به مانند اینکه، وارد فروشگاهی شوید و از فروشنده بخواهید در قبال میوه ای که میخواهید بخرید، پلاستیکی را نیز به شما، تحویل دهد ( بتوانید میوه را در آن بریزید ) .

اما، در شرکتی به نام رایتل، این بوروکراسی، بر عکس است.

هفته ی پیش، در طرح رای آموز این شرکت، که با تبلیغات گسترده ای نیز، همراه بود، ثبت نام کردم. در بدو ثبت نام، بدون اینکه توضیحی در مورد جلسات، کلاسها داده شود، وارد قسمت پرداخت هزینه می شوید، بعد از نیم ساعت، پرداخت و تکمیل فرم، جواب دادن به انواع اقسام سئوالات اداری و شخصی و امنیتی!، پیامی با عنوان، موفقیت در ثبت نام به شما داده می شود.

پیامی که در آن کد رهگیری داده شده است.

تا اینجای کار، اتفاق خاصی رخ نداده است. اما، وقتی وارد جلسات و یا کلاس های مجازی می شوید، از شما نام کاربری و رمز عبور خواسته می شود. اطلاعاتی که در هیچ یکی از مراحل ثبت نام، در اختیار شما قرار داده نشده است. چنانچه در تصویر زیر نیز مشخص است، فقط نام کاربری داده شده و قبلا در مورد رمز عبور، فیلدی قرار داده نشده بود.



ازین رو، به قسمت درخواست رمز جدید!!!! مراجعه کرد، نام کاربری و کد ملی را وارد، و فرم را Submit کردم، با اتفاقی جالب که در هیچ کجای دنیا، نمی افتد، روبرو شدم.

این پیام را بخوانید !



خیلی دوست دارم، ساعتی با کارشناس فنی این قسمت از سایت، صحبت کنم. آیا پسوردی برای ثبت نام کننده، ارائه داده اید که او را مجبور به ریست پسورد می کنید؟

این همه هزینه برای ثبت نام، و دوباره پرداخت هزینه ای مجزا برای ورود به کلاس، کفاف این را نمی کند که شما رمز جدید را به موبایل مشترک، ارسال کنید؟ حتما باید مشترک کلمه ای را برای شما ارسال کند؟ این نوع، ریست پسورد، در کجای دنیا، معمول و معقول است؟

و در انتها، ده دقیقه صبر کنید تا رمز جدیدی که وارد می کنید، در دیتابیس برای شما تعریف و تعیین شود. الحق که به روز هستید و برنامه نویسان خود را باید به مسابقات جهانی معرفی کنید !

موبایل من یک طرفه هست، بنابراین امکان، این نوع ریست پسورد ، وجود ندارد، با مرکز پاسخگویی این شرکت تماس گرفتم، دقیقا بعد از 11 دقیقه و 43 ثانیه، بازپرسی و سئوال پیچی در مورد ساعت، دقیقه و ثانیه ی ثبت نام، به علاوه تمام اطلاعاتی که در مرحله ثبت نام وارد کرده بودم، جواب قانع کننده ای به من دادند، با این مضمون که " آقای محترم، ثبت نام شما در سایت موجود نیست ! "



لطفا چند روزی صبر بفرمائید .

این ها قرار است مدرک بین المللی بدهند. چیزی که در بخش ثبت نام، بر روی آن، به شدت مانور داده شده است !

*. پی نوشت : بی نهایت از نوع رایتل

هدفم، از نوشتن، نظاره به دنیای اطراف من، با عینکی دیگر است، نه دید ی به مطلب دارم و نگاهی قومیتی، خوشحال می شوم، هیچ کس از مطالب من، ذهنیت بد نداشته باشد.

سفر دیروز من، به کلیبر ( کالیفورنیا ، اصطلاح طنز گونانه ) به خواست یکی از دوستان خوبم، مهندس رشیدی انجام گرفت، کلیبر، بهشت آذربایجان است. فارغ از نگاه استریوتایپی شهر های ما، که معمولا با نگاه تعصبی به شهر های اطراف نگاه می کنند .



در ورودی شهر، رستوران یا هتلی با نام جالب Kollywood خود نمایی می کرد که یک ترکیب هوشمندانه از کلمه های کلیبر و هالیوود است. قصد توضیحات کلیشه از زیبایی های کلیبر را ندارم. به اصل مطلب می روم.



کمپ گردشگری خوبی در کوهپایه ی قلعه ی بابک، بنا شده است. میراث فرهنگی و گردشگری کلیبر، طی مناقصه ای، توسعه و زیباسازی مسیر منتهی به قلعه ی بابک را به این دوست ما وا گذار کرده است،


تا اینجای کار، هیچ چیز غیر عادی وجود ندارد .

مسیر برای آسفالت و زه کشی آماده شد، خودروی های سنگین، یکی پس از دیگری، وارد کار شدند، اما در بدو شروع کار، یکی از زمین های اطراف کمپ، اجازه ی آسفالت کشی را به شرکت و میراث فرهنگی نمی دهد. به بهانه ی اینکه، این اسفالت، با گذر زمان، حریم به خود خواهد گرفت و عملا زمین من، از بین خواهد رفت.


کار با تعهد و هر آنچه لازم بود، پیش نرفت که نرفت، مدیریت کمپ گردشگری، جمله ی جالبی گفت .

ما آذربایجانی ها ، مستعد هیج پیشرفتی نیستیم ،
نژاد پرستی را بهانه نسازیم



*. آپلود تصاویر در لا ب لای مطالب، ارتباطی به پاراگراف قبل و یا بعد ندارد، تنها به دلیل عدم جمع شدن تصاویر در یک بخش، به این صورت ارسال شده است.

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

درخت سپیدار ساعت مچی صنایع چوب طنین Mad Barg Kannan ونوس گرافیک Joy Ana Mr Python | مستر پایتون Heather